محکوم به گناه
مطالب رمانتیک وعاشقانه
دلـَمـ تـَنـگ شـده اَسـت ؛ بـَرای آغـوشـی کـه خـیـلـی هـَمـ مُطـمـئـن نـیـسـتـَمـ ؛ مـال مـَن بـاشـَد !
دیگر قاصدک ها به دست ما نمی رسند؛ چون شرم دارند پیغام چند نفر را؛ به یک مقصد ببرند ...!
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد دردِ دل با سایهی دیوار آرامم نکرد خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد دستمالِ تببُر نمدار آرامم نکرد عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
مــن عــاشــقــانــه هــايــم را روي هــمــيــن ديــوار مــجــازي مــي نــويــســـم.... ! از لــج تــو.... از لــج خودم... کــه حــاضــر نــبــوديــم يــکــ بــار ايــن هــا را واقــعــي بــه هــم بــگــويــيــم.....!
تواگرچه واقعی هستی... حتی مجازی هم نتونستم بگم دوستت دارم. این روزهادراین دنیای مجازی برایت می نویسم.... هرچندکه تواین جانیستی. هرچند.....
سـخت است ، ميـدانی؟ اين هـمه دل در دنيـا است كه هيچـكدام بـرايم تـنگ نميشـوند
تمام حجم خیالم از تو لبریز است دنیای خیالم کوچک نیست ، تو بی نهایت عزیزی . . .
نا قابل است... بغضهایـــــــــــــــــم را برات هدیه کرده ام... نمبـدانـم چقدر برایت ارزش دارد...
روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
بیتو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
سوختم آنگونه در تب، آه از مادر بپرس
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
ای کاش گذر زمان در دستم بود ،
تا لحظه های با تــو بودن را آنقدر طولانـــی میکردم که
برای بـی تو بودن وقتی نمی ماند . . . !
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |